يك سؤال محوري. آيا ريزش نيرو و استخدام مجدد براي انجام همان كار در سازمانها اجتنابناپذیر است؟ آيا میتوان با تمهيداتي حداقل از درصد بالائي از ريزش نيرو جلوگيري كرد؟ استخدام و ريزش نيرو هر دو براي سازمان پرهزينه است. ازیکطرف، هزینهای كه بايد صرف استخدام و جا افتادن نيروي جديد در سازمان پرداخت شود زياد است. چه هزینههایی كه بهصورت مستقيم پرداخت ميشود، (آگهي، آژانسهاي كاريابي و …) و چه هزينه غیرمستقیم بهصورت زماني را كه از مجموعه تشكيلات میگیرد، بسيار بالاست. از طرف ديگر، شرکتها يك هزينه ديگري را هم پرداخت میکنند. نكته بسيار مهم اين است كه پرسنل شركت حافظه شركت هم هستند. با رفتن آنها، شركت از اين حافظه تهي ميشود. براي مثال، پرسنل در هر زمینه كاري، با مسائل مختلف برخورد و از بررسي راهحلها، بهترين را برميگزينند، روابط شخصي با مشتريان يا تأمینکنندگان برقرار ميكنند و … درباره هرکدام بسياري نكات نانوشته وجود دارد كه در اثر مرور زمان و تجربه کسبشدهاند و طي زمان صيقل خورده و به روال كاري تبديل شدهاند و بقول معروف قلق كار دستشان آمده. با رفتن آنها از شركت تمامي اين قلقهای كار را نيز با خود میبرند كه البته در جاي ديگر هم لزوماً بدردشان نمیخورد چون اين قلقها در اين بازه زماني و مكاني قابل اجرا بودند. افراد قديمي در شرکتها حافظه شركت هستند. تمامي تغيير و تحولات و روشهای مختلف انجام كارها را تست كرده و در حافظه دارند كه درجایی ثبت نشدهاند. با رفتن آنها، اين حافظه هم ميرود، كه اين هزينه نامرئی و غیرمستقیم است.
درنتیجه هم ريزش و هم استخدام نيروي جديد براي تشكيلات بسيار پرهزینه است، حتي گاهي قابل جبران نيست، ازجمله از دست رفتن حافظه شركت.
بدون دیدگاه