اين كتاب میخواهد راه خوشبختي را براي شما هموار كند. کتابهای زيادي راه را نشان میدهند؛ اما پا گذاشتن در اين راه آسان نيست. اسير بايد و نبایدها هستيم. نمیتوانیم گريبان خود را خلاص كنيم. حتي اگر من بفهمم كه اين بايد و نبایدها جلو خوشبختي مرا گرفته و بخواهم آنها را عوض كنم، جامعه نمیگذارد. در واقع دو عامل يكي نيروي قدرتمند عادت مرا به اتخاذ همان شیوههای گذشته میبرد و دوم فشار اجتماع است. اگر بتوانم بهنوعی فشار اجتماع را خنثي كنم، میتوانم استوار در اين راه گام بردارم. هنر اين كتاب، شايد بتوان گفت تفاوتش با ساير کتابها در اين است كه بر اساس آخرين تحقيقاتي كه شده، تکنیکهای متعددي را به ما میآموزد كه به کمک آن بتوانيم فشار جامعه كه در ارتباط با ديگران تبلور پيدا میکند را خنثي كنيم. اين موضوع شاهكار كتاب است. پسازآن كه اعتمادبهنفس پيدا كرديم كه میتوانیم بر انتقادهاي بيجا، گير دادنهای بيجا و … غلبه كنيم و بدون درگيري آنها را دور بزنيم، گريبان خود را از آنها آزاد کردهایم، میماند كه با گامهای استوار در اين راه گام برداريم.
كتاب در ابتدا سه موضوع را مطرح میکند. اول حقوق اساسي هر فرد است. من بهشخصه حقوقي دارم، از جمله حق تكامل، حق انتخاب و … كتاب با دقت عالي آنها را بيان میدارد. بايد تلاش كنم كه اين حقوق فردیام پايمال نشود و از آنها محافظت نمايم. دوم، انسان موجود اجتماعي است. هويت ما در ارتباط با ديگران معين میشود. هیچکس در انتزاع هويت ندارد. هر چه كه انجام دهيم در ارتباط با ديگران است. بايد دوست بداريم و دوست داشته شويم. اين اصل انساني است.
و سوم خوشبختي را تعريف میکند و راه آن را نشان میدهد. من چگونه در ارتباط با ديگران میتوانم به سمتي حركت كنم كه بيشترين استفاده را از زندگي ببرم. دقيق آن را تشريح میکند.
حال كه ما موجودي اجتماعي هستيم، اگر بخواهيم مسير ديگري را طي كنيم، همواره با فشار ديگران براي گام برداشتن در همان مسير قبلي مواجه هستيم. شاهكار كتاب در اين است كه به ما میآموزد چگونه با داشتن بيشترين ارتباط با ديگران، خودمان باشيم، خواست خودمان را دنبال كنيم، كاري كنيم كه بيشترين ارضای فردي ما در آن باشد.
صدالبته اگر در جهت ارضای خواست خودم كاري كنم كه به ديگران صدمه برسد، آنوقت ارتباطات اجتماعي من كم میشود و ديگر دوست داشته نمیشوم. بايد توجه داشت وقتي من تغيير مسير دهم، برخي افراد كه قبلاً از من سوءاستفاده میکردند ديگر موفق به این کار نمیشوند و فشار خود را افزايش میدهند. آنها دوستان واقعي من نبودند. حال كه ببينند نمیتوانند سوءاستفاده كنند از من جدا میشوند، چهبهتر. این کار سره را از ناسره جدا میکند و دوستان خوب و واقعي برايم باقي میمانند، كه برايم ارزش دارند.
كتاب حاصل مشاوره بالاي بیست ساله پروفسور ژان ماري بواس ورت است كه تخصص او رفع مشكلات رفتاري افراد بود. كتاب حاصل اين تجارب و انعكاس آنها در افراد و جمعبندی همه اینها و راههایی كه افراد انتخاب کردهاند و خوشبخت شدهاند است. امتحان خود را پس داده است.
كتاب در واقع زندگي مرا عوض كرد. تصحيحاتي در رفتارم به وجود آوردم كه نتيجه آن، ارتباطات گسترده است. با اعتمادبهنفس وارد ارتباط میشوم و هیچگاه خواست خودم را فراموش نمیکنم و راه تحقق آن را ياد گرفتهام.
اميدوارم براي شما هم مفيد واقع شود.
موفق و مؤيد باشيد.
بدون دیدگاه