يك سؤال اساسي، تصميمات در شركت در چه سطحي بايد اتخاذ شوند؟ در رأس هرم و بقيه بايد مجري باشند؟ يا اينکه مجري خود بايد براي كارهاي خودش تصميمگيرنده باشد؟ چگونگي پاسخ به اين سؤال ما را در زمره مديران با ديدگاه نوين و يا در جمع مديران سنتي قرار ميدهد. اگر در تشكيلات روابطي را ايجاد كرده باشيم تا افراد مسئوليتپذير پرورش پيدا كنند، ميتوانيم با خيال راحت تفويض مسئوليت بكنيم و تصميمگيري را به مجري محول كنيم. در غير اين صورت، افراد نقش مجري را براي خود قائل هستند و براي کوچکترين مسئلهاي بايد دستور بگيرند. نكته كوچكي است، اما تفاوت در عملكرد سازمان بينهايت است. مجري اطلاعات كار خودش را بيشتر از هر كس ديگر دارد و بهتر از هر كس ديگر ميداند چگونه بايد كار را انجام دهد. درنتيجه اگر بتواند براي چگونگي پيشبرد كار، خودش رأساً تصميم بگيرد، بهترين تصميمها اتخاذ ميشوند؛ اما اگر تصميم بر عهده مدير بالاتر باشد و او فقط مجري دستورات، با اين مشكل مواجه ميشويم كه مدير ردهبالاتر، وظائف خودش را دارد كه گستردهتر هستند، قطعاً اطلاعش در مورد چگونگي پيشبرد آن كار خاص از مجري كمتر است و اين كمبود قطعاً در تصميم اتخاذشده تأثيرگذار است. از طرف ديگر، افراد دوست دارند كه به بازي گرفته شوند، دوست دارند قدرت بيشتري داشته باشند تا اينکه مجري صرف باشند. درنتيجه براي نشان دادن توان خود، بهترين تصميمها را ميگيرند. بهجز در تغييرات ساختاري، در اجراي وظايف روزمره، مجري، درصورتيکه پرورش پيدا كرده باشد، بهتر از مديرش ميتواند تصميم بگيرد.
بدون دیدگاه