امكان ندارد كه حتي دو نفر با هم باشند و اختلاف نداشته باشند. خوشبختانه كه اختلافها وجود دارند، كه اگر درست مديريت شوند باعث تحول ميشود. جامعهاي كه در ظاهر در آن اختلافي نيست، جامعهاي مرده است، كه افراد جرأت نميکنند نظرشان را صريح مطرح كنند، خود را در ظاهر موافق نشان ميدهند، اما در عمل كار ديگري ميکنند؛ اما برعكس، هرگاه شرايطي مهيا باشد كه افراد نظرات خود را صريح و روشن بيان كنند، تلاقي مثبت نظرها باعث پخته شدن و غني شدن آنها ميشود.
اختلافها لزوماً شخصي نيستند. كسي كه در مقابل من حرف ميزند، لزوماً با من بد نيست، بر عليه من نيست، دشمن من نيست. بلكه اختلافات منشأهای متفاوتي دارند. ميتوان روي اهداف اختلاف داشت. ميتوان با هدف واحد روي چگونگي رسيدن به اين هدف اختلاف داشت. اختلافات ميتواند در اثر بدفهمي باشد. ميتواند در اثر ناگفتهها باشد. ميتواند نتيجه تقابل منطقها باشد. همچنين، عدم توافق بر روي رويدادها، نيتها، انتخاب عمليات، تقسيم منابع، رفتارها، ارزشها و نيز شيوه دفاع بعضي از افراد باشد. در اين ميان اختلافات فردي نقش كمي از مجموع اختلافها را دارد. كافي است به منشأ اختلافات فكر كنيم تا آن را بهدرستي مديريت كنيم و اختلاف را به فرصت تبديل كنيم.
كتاب بعد از آنکه منشأهای اختلافات را مطرح ميکند، روشهاي كارسازي معرفي ميکند كه با كمك آنها، ميتوان اختلافات را مديريت كرد و ارزش آفريد. ابتدا رفتارهايي كه باعث بروز اختلاف ميشوند را با دقت برميشمارد كه بايد از آنها احتراز كرد. سپس چگونگي حل اختلافها را مطرح ميکند. براي اين کار از يك محور مختصات استفاده ميکند كه محور افقي حفظ رابطه و محور عمودي كسب دستاورد است.
بدون دیدگاه