در اين كتاب نگرش ديگري از مديريت را مييابيم. معمولاً رسم بر اين است كه مدير از افراد ميخواهد كه خودشان را با او تطبیق دهد. در اين كتاب برعكس، اين مدير است كه بايد خودش را با پرسنل تطبیق دهد. اين نكته اصلي كتاب است.
طرح ميکند كه هر فردي منحصربهفرد است، مهارتهاي او و سوابق کارياش منحصربهفرد است … درنتيجه شما بايد هر فرد را به شيوه خاص مديريت كنيد. اين پيام كتاب است. اين كتاب درباره مديريت كردن انفرادي كاركنان بحث ميکند؛ و به شما كمك ميکند تا این شیوه را راهاندازي كنيد.
مديريت افراد يعني هدايت پيشرفتها، كسب دستاوردها، نهتنها بهوسيله خود مدير، بلكه بخصوص با واسطه ديگران. نقش مدير ايجاد شرايطي است كه از يکسو افرادي كه تحت مسئوليت او هستند، رشد كنند و از سوي ديگر اهداف سازمان را به دست آورد. افراد مهمترين منبع كسب دستاورد هستند كه بهوسيله آنها از ساير منابع ازجمله تجهيزات، فناوري و… استفاده شود.
سپس كتاب به 7 جنبه مديريت ميپردازد و آنها را تشريح ميکند كه عبارتاند از مأموريت، اهداف، شايستگيها، نظارت بر كار، ارزيابي از مشاركت، نفع بردن، تحولات شغلي. در هر يك از اين جنبهها، نقش مدير و افراد را تعريف ميکند كه چگونه با افراد برخورد شود تا انگيزه و علاقه به كار در آنها تقويت شود.
سپس وارد بحث اصلي كتاب ميشود. دو محور اساسي را طرح ميکند. شايستگي و انگيزه. نحوه پاسخ به اين دو موضوع نحوه مديريت فردي را تعيين ميکند.
بدون دیدگاه