امروزه پروژهها نقش روزافزوني را در فعاليت شرکتها ايفاء ميکنند. كارهاي جديدي كه پيش ميآيد، در قالب پروژه تعريف ميشوند تا جدا از ساختار و محدوديتهاي سازماني و بقول معروف بهصورت ضربتي، كار را پيش برد و نتايج را به دست آورد. صدالبته كساني كه پروژه را پيش ميبرند از افراد سازمان هستند، از امكانات سازمان استفاده ميکنند، تحت مديريت سازمان كارها را انجام ميدهد؛ اما يك هويت کاملاً مستقل دارند. مدير پروژه نقش مديرعامل را در آن پروژه ايفاء ميکند. ميتواند افرادي را از ساير قسمتهاي سازمان بهصورت نيمهوقت، تماموقت يا پارهوقت به خدمت بگيرد. از لحاظ مالي بودجهاي برايش تدوين ميشود كه مديريتش در اختيار اوست.
بهعبارتديگر، ايدهاي در سازمان مطرح ميشود. براي بررسي يا تحقق آن يك پروژه تعريف ميشود؛ و فردي را مسئول آن پروژه ميکنند. آنچه محور پروژه را تشكيل ميدهد، حركت در ناشناختههاست. چهبسا خود ايده نياز به تصحيح داشته باشد. مرتب در طول پروژه شناخت ما کاملتر ميشود و ابهامات كمتر ميگردند. مدير پروژه شخصيتي کاملاً مستقل دارد كه بايد همه چيز را از صفر شروع كند و بسازد. او بايد تعامل بسيار عالي با بقيه بدنه سازمان داشته باشد تا بتواند از امكانات و از نيروي انساني شاغل در آنها استفاده كند. درواقع مديريت فرا قسمتي را بتواند اعمال كند. حتي ممكن است به نيرو يا امكاناتي خارج از سازمان نياز داشته باشد، كه بايد بتواند آنها را كسب كند. حركت در ناشناختهها و حركت از نقطه صفر دو ويژگي اصلي پروژه هستند.
براي اينکه بتوان موفقيت را به دست آورد، كتاب حاضر تجارب و دستورالعملهاي بسيار زيادي را در اختيار قرار ميدهد كه به كمك آنها و استفاده از آنها ضريب موفقيت در پروژه را میتوان چند برابر افزايش داد. از اينکه چه افرادي دخيل هستند، نقش هرکدام چه هست، شروع ميکند تا به مرحلهبندي و ساختاردهي، ايجاد دفتر عملياتي و توضيح جزءبهجزء کارهايي كه بايد انجام شود را توضيح ميدهد.
مطالعه اين كتاب و بكار گيري دستاوردهاي آن موفقيت را به حداکثر ميرساند.
موفق و مؤيد باشيد.