آزموده را آزمودن خطاست. براي اینکه پيشرفت كنيم، میتوانیم به کمک اين كتاب از دستاوردهاي به دست آمده در شرکتهای موفق اروپايي استفاده كنيم. يك ضربالمثل فرانسوي ميگه: كار و دوبارهکاری هر دوش كار بهحساب مياد. بياييد بجاي دوبارهکاری، انرژي خود را روي اهداف خود متمركز كنيم تا دستاوردهای خوبي به دست آوريم.
بحث محوري كتاب همين است. ما فقط كار نمیکنیم كه پيشرفت كنيم و دستاورد داشته باشيم. بلكه قبل از هر چيز، پيشرفت و دستاورد ما بايد در انطباق با اهداف سازمان كه براي ما تعيين شده است باشند. اين نكته ظريفي است كه محور كتاب است. دستاوردها در انطباق با اهداف.
پیشرفتها و دستاوردها به دو گروه تقسيم میشوند. قابل اندازهگیری، غیرقابل اندازهگیری. تحولات كندي كه در بهبود رفتار پرسنل به وجود میآید، خود دستاورد بزرگي است، اما قابل اندازهگیری نيست؛ اما سود، تعداد محصولات و … قابل اندازهگیری است، كه چون سادهتر هست، معمولاً بهعنوان شاخص شرکتها با هم مقايسه میشوند؛ اما تحولات كيفي، مانند رفتار پرسنلي، با ابزاري مانند شاخص قابل مشاهده نيستند اما ركن اصلي را در كسب دستاوردها دارد.
اين كتاب به اين قسمت از مسئله برخورد میکند. چگونه با تغيير نگرش میتوان پیشرفتهای مهمي داشت و دستاوردهای عظيمي كسب كرد.
پيشرفت چيست؟ كسب اهدافي است كه در تطابق با جهتگیری كلي شركت به ما محول شده است. توجه داشته باشيد، اينكه كاري کردهایم و در كارمان پيشرفت داشتهایم، طبق تعريف كتاب، بهمنزله پيشرفت نيست. بلكه آن کارهایی كه مشخصاً در تطابق با جهتگیریها و اهداف سازمان انجام شدهاند را كتاب پيشرفت مینامد. اين تمايز خيلي مهم است. اهميت آن از آن جاست كه ما امروزه در دنياي بسيار رقابتي زندگي میکنیم. اگر از رقابت عقب بيافتيم، بهزودی از گردنه حذف خواهيم شد. تمامي تلاش مديريت شركت اين است كه اهدافي و جهتگیریهایی را تعريف كند تا بتوانيم در صحنه رقابت باقي بمانيم.
آزموده را آزمودن خطاست. براي اینکه پيشرفت كنيم، میتوانیم به کمک اين كتاب از دستاوردهاي به دست آمده در شرکتهای موفق اروپايي استفاده كنيم. يك ضربالمثل فرانسوي ميگه: كار و دوبارهکاری هر دوش كار بهحساب مياد. بياييد بجاي دوبارهکاری، انرژي خود را روي اهداف خود متمركز كنيم تا دستاوردهای خوبي به دست آوريم.
بحث محوري كتاب همين است. ما فقط كار نمیکنیم كه پيشرفت كنيم و دستاورد داشته باشيم. بلكه قبل از هر چيز، پيشرفت و دستاورد ما بايد در انطباق با اهداف سازمان كه براي ما تعيين شده است باشند. اين نكته ظريفي است كه محور كتاب است. دستاوردها در انطباق با اهداف.
پیشرفتها و دستاوردها به دو گروه تقسيم میشوند. قابل اندازهگیری، غیرقابل اندازهگیری. تحولات كندي كه در بهبود رفتار پرسنل به وجود میآید، خود دستاورد بزرگي است، اما قابل اندازهگیری نيست؛ اما سود، تعداد محصولات و … قابل اندازهگیری است، كه چون سادهتر هست، معمولاً بهعنوان شاخص شرکتها با هم مقايسه میشوند؛ اما تحولات كيفي، مانند رفتار پرسنلي، با ابزاري مانند شاخص قابل مشاهده نيستند اما ركن اصلي را در كسب دستاوردها دارد.
اين كتاب به اين قسمت از مسئله برخورد میکند. چگونه با تغيير نگرش میتوان پیشرفتهای مهمي داشت و دستاوردهای عظيمي كسب كرد.
پيشرفت چيست؟ كسب اهدافي است كه در تطابق با جهتگیری كلي شركت به ما محول شده است. توجه داشته باشيد، اينكه كاري کردهایم و در كارمان پيشرفت داشتهایم، طبق تعريف كتاب، بهمنزله پيشرفت نيست. بلكه آن کارهایی كه مشخصاً در تطابق با جهتگیریها و اهداف سازمان انجام شدهاند را كتاب پيشرفت مینامد. اين تمايز خيلي مهم است. اهميت آن از آن جاست كه ما امروزه در دنياي بسيار رقابتي زندگي میکنیم. اگر از رقابت عقب بيافتيم، بهزودی از گردنه حذف خواهيم شد. تمامي تلاش مديريت شركت اين است كه اهدافي و جهتگیریهایی را تعريف كند تا بتوانيم در صحنه رقابت باقي بمانيم.
بدون دیدگاه