جالب است بدانيد هر ساله بيش از سی درصد سیستمهای اطلاعاتي كه در آمريكا توليد میشوند، به سطل زباله فرستاده میشوند. چرا؟ زيرا پیادهسازی درست سیستمهای مديريت ظرایفی دارد كه از چشم افراد عادي به دور است. مديران مجبور به اتخاذ تصميم هستند. بدون اینکه همه جوانب را ديده باشند يا تمامي تمهيدات لازم را اجرایي كرده باشند، تصميم به ايجاد سیستمهای اطلاعاتي میزنند. به قول مايكل هامر، پدر مهندسي مجدد، خدا در جزیيات است. از روي جزیيات میگذرند و نكات كلي را میبینند، نتيجه بعد از صرف وقت زياد و هزينه گزاف، خروجي سيستم قابلاستفاده نيست.
كتاب حاضر با ذكر مثالهای ملموس و اینکه چه جوانبي ديده نشده كه باعث شكست سيستم شده است، افق ديد وسيعي براي ما باز میکند كه طبق آن چشم ما به واقعيات باز میشود و اگر میخواهیم سیستمهای اطلاعاتي داشته باشيم، با چشمي باز تصميم میگیریم و موفقيت را در آغوش میگیریم.
اين كتاب يك فصل از يك كتاب درسي در دانشگاههای آمريكاست كه براي مديران است. عاري از مسائل تكنيكي بلكه با زبان مديريتي و از ديدگاه مديران تدوين شده است و بسيار به كمك مديران جهت اتخاذ تصميم درست از یکسو و فراهم كردن تمهيدات لازم جهت پیادهسازی سيستم میآید.
اميدوارم براي شما هم مفيد واقع شود.
موفق و مؤيد باشيد.
بدون دیدگاه