يك سؤال ساده. توان رقابتي شركت با چه عواملي شناخته ميشود؟ شكي نبايد داشت كه توان هر شركت با جمع جبري توان تکتک افراد آن شركت مترادف است. شرکتهايي ميتوانند در اين دنياي پر تحول، عرصه رقابتي را حفظ كنند كه پرسنل آن را افرادي توانمند و شايسته تشكيل ميدهند. نقش افراد تا حدي مهم است كه در بسياري از مواقع، تغيير مديرعامل كه از سهامداران نيست، ميتواند منجر به بالا رفتن يا كاهش سهام آن شركت در بورس گردد. ميزان قابليت و شايستگي افراد سازمان تضمينکننده موفقيتهاي آن سازمان است. پرسنل شايسته ميتوانند شركت را از تنگناهاي سخت با موفقيت عبور دهند. در اين دنياي پر تحول كه هرروز تغييري جديد پا به عرصه ظهور ميگذارد، تنها پرسنل شايسته هستند كه ميتوانند خود را با اين تغييرات تطبيق دهند و بقول عوام سوار اين تغييرات شده و از آنها برتري رقابتي براي شركت خود كسب كنند.
اما آيا شايستگي پديدهاي است كه خودبهخود به وجود ميآيد؟ آيا بايد هر بار در خارج از سازمان دنبال افراد شايسته بود؟ يا بايد روابطي را در سازمان ايجاد كرد كه بر بستر آن شايستگيها ايجاد و پرورش پيدا كند؟ كتاب به نظر دوم اهميت ميدهد و سرتاسر كتاب، راهنماييهاي بسيار مفيدي است كه چگونه ميتوان شايستگيهاي لازم را در شركت پرورش داد. محور بحث كتاب، راهكارها، دستورالعملها و رفتار سازماني است كه وقتي در تشكيلاتي جاري شد، بهطور دائم خالق رشد شايستگيهاي مختلف در زمينههاي مختلف در افراد تشكيلات ميشود و بدين ترتيب آنها را به افرادي وفادار براي شركت تبديل ميکند. بهعنوانمثال، آيا با برگزاري دورههاي آموزشي شايستگيها رشد ميکنند؟ بيتأثير نيست، اما لزوماً خير. مجموعه شرايطي قبل از دوره، در حين دوره و بعد از دوره بايد به وجود آيد تا منجر به پرورش شايستگي شود.
بدون دیدگاه