چرا بسياري از مديران عليرغم ساعتهای طولاني كار، به اهداف خود نمیرسند؟ يكي از مسائل بسيار مهم اين است كه كارهاي فوري و فوتي را انجام میدهند و وقتي برايشان باقي نمیماند كه به كارهايي كه براي خود هدفگذاری کردهاند و اولويت اول آنهاست، بپردازند. اين كتاب ضمن موشكافي موضوع، راهنماییهای بسيار مفيدي طرح میکند كه كارهاي با اولويت را پيش ببرند و از سايه افكندن كارهاي فوري بر اولویتها جلوگيري كنند. تمامي كتاب حول همين محور دور ميزند.
كتاب طرح میکند كه ما اغلب تمايل داريم كه كارها را به ترتيب زير انجام دهيم و اين گره مشكلات است:
- كارهايي كه براي ما مطلوب هستند، قبل از كارهاي نامطلوب
- كارهايي كه سريع انجام میشوند، قبل از كارهاي وقتگیر
- كارهايي كه آسان هستند، قبل از كارهاي سخت
- كارهايي كه در آن مهارت داريم، قبل از كارهاي جديد
- كارهاي فوري را قبل از كارهاي مهم
- و کارهایی كه به ما تحميل شدهاند، قبل از كارهايي كه انتخاب میکنیم.
آيا بهخودیخود اين دليل كافي نيست كه ما از اولویتهای خود دور شويم؟ يكي از عواملي كه ما را از اولویتهای خود دور میکند، عادتهای ما به نحوه انجام كارهاست. برخي از اين عادتها، حتي بهصورت قانون مديريت وقت در آمده است. ازجمله قانون آيزنهاور كه میگوید: ما معمولاً مهم را با فوري اشتباه میگیریم.
علاوه بر آن، برخي از باورهاي اجتماعي ما هم ما را از اولویتهای خود دور میکنند، ازجمله: زود باش، كم نيار، خوشايند ديگران باش، خوب كار كن و … يك نكته ديگر را هم اضافه میکند. ما هميشه يكسان نيستيم.
بدون دیدگاه